دهی از دهستان خدابنده لو است که در بخش قیدار شهرستان زنجان و هیجده هزارگزی جنوب خاوری قیدار واقع است و 516 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
دهی از دهستان خدابنده لو است که در بخش قیدار شهرستان زنجان و هیجده هزارگزی جنوب خاوری قیدار واقع است و 516 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 2)
زرین بال. رجوع به زرین بال شود. - تذرو زرین پر، کنایه از خورشید: از پی آن تذرو زرین پر آهنین آشیان کنید امروز. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 483). - سیمرغ زرین پر، کنایه از خورشید: عید همایونفر نگر سیمرغ زرین پر نگر ابروی زال زر نگر بالای کهسار آمده. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 388). رجوع به دیگر ترکیبهای زرین شود
زرین بال. رجوع به زرین بال شود. - تذرو زرین پر، کنایه از خورشید: از پی آن تذرو زرین پر آهنین آشیان کنید امروز. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 483). - سیمرغ زرین پر، کنایه از خورشید: عید همایونفر نگر سیمرغ زرین پر نگر ابروی زال زر نگر بالای کهسار آمده. خاقانی (دیوان چ سجادی ص 388). رجوع به دیگر ترکیبهای زرین شود
زردیی که در میان گل سوری میباشد و آن را خردۀ گل و بتازی زرّالورد خوانند. (آنندراج) : سرخ رویی ز رواج گل بی غش داریم چون زر گل اثر سکه ندارد زر ما. تأثیر (از آنندراج). نکردی از زر گل بی نیاز بلبل را کدام مرغ دگر دل در این چمن بندد. صائب (از آنندراج)
زردیی که در میان گل سوری میباشد و آن را خردۀ گل و بتازی زرّالورد خوانند. (آنندراج) : سرخ رویی ز رواج گل بی غش داریم چون زر گل اثر سکه ندارد زر ما. تأثیر (از آنندراج). نکردی از زر گل بی نیاز بلبل را کدام مرغ دگر دل در این چمن بندد. صائب (از آنندراج)
گل زرد. (فرهنگ فارسی معین). نوعی از گل سرخ به رنگ زرد. رز زرد: به زرینه جام اندرون لعل گل فروزنده چون لاله بر زرد گل. عنصری. زرد گلان شمع بر افروختند. سرخ گلان یاقوت اندوختند. منوچهری. هر زردگلی به کف چراغی دارد هر آهوکی چرا به راغی دارد. منوچهری. زرد گل بینی نهاده روی را بر نسترن نسترن بینی گرفته زرد گل را در کنار. منوچهری
گل زرد. (فرهنگ فارسی معین). نوعی از گل سرخ به رنگ زرد. رز زرد: به زرینه جام اندرون لعل گل فروزنده چون لاله بر زرد گل. عنصری. زرد گلان شمع بر افروختند. سرخ گلان یاقوت اندوختند. منوچهری. هر زردگلی به کف چراغی دارد هر آهوکی چرا به راغی دارد. منوچهری. زرد گل بینی نهاده روی را بر نسترن نسترن بینی گرفته زرد گل را در کنار. منوچهری
نام دختر شمس المعالی و او از ابوعلی سینا در تصحیح طول جرجان درخواست و وی آن طول در رساله ای به نام بانوی مزبور بنوشت و ابوریحان در کتاب تحدید نهایات اماکن از آن نام برد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
نام دختر شمس المعالی و او از ابوعلی سینا در تصحیح طول جرجان درخواست و وی آن طول در رساله ای به نام بانوی مزبور بنوشت و ابوریحان در کتاب تحدید نهایات اماکن از آن نام برد. (یادداشت بخط مرحوم دهخدا)
دهی از دهستان گیل خواران است که در بخش مرکزی شهرستان قائمشهر و ده هزارگزی شمال خاوری جویبار واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
دهی از دهستان گیل خواران است که در بخش مرکزی شهرستان قائمشهر و ده هزارگزی شمال خاوری جویبار واقع است و 500 تن سکنه دارد. (از فرهنگ جغرافیایی ایران ج 3)
صراحی و ظرفی از طلا که به صورت گاو سازند. (فرهنگ فارسی معین). صراحی از طلا که به صورت گاو سازند. (ناظم الاطباء) : ساقی است آهوی سیمین و از آن زرین گاو خون خرگوش کند آبخور مارانم. خاقانی. رجوع به مادۀ بعد شود
صراحی و ظرفی از طلا که به صورت گاو سازند. (فرهنگ فارسی معین). صراحی از طلا که به صورت گاو سازند. (ناظم الاطباء) : ساقی است آهوی سیمین و از آن زرین گاو خون خرگوش کند آبخور مارانم. خاقانی. رجوع به مادۀ بعد شود